...در فراسوی مرز های تنم تو را دوست می دارم
در آن دور دست بعید
که رسالت اندامها پایان میپذیرد...
...در فراسوهای عشق تورا دوست میدارم
در فراسوهای پرده و رنگ.
در فراسوهای پیکرهایمان
با من وعده دیداری بده.
برچسبها:

دوست داشتنت هیچگاه برایم تکرار نمیشود ...
زمانی که هر لحظه از جام عشقت می نوشم...
چه بینظیری!!
تا بحال تو خود از خود نوشیدی؟
امتحانی کن!
آواره خواهی شد!
زمانی که بامن هفتصد هزار پشت غریب اینگونه کرد ، با تو چه خواهد کرد؟
نمی دانم !
گناه است؟
ایا این بی اجازه نو شیدن از جام ممنوعه ، غصب است؟
نمیدانم.
چگونه از تو اجازه بگیرم زمانی که میدانم من را از آن محروم خواهی کرد؟
هرچند به آتش میکشد هستی ام را ... اما...
شاید روزی به تو گفتم...شاید روزی به این بی اجازه ها اعتراف کردم...شاید...روزی . شاید یک ساعت مانده به قیامت...
برچسبها:

Design By : MohammadDesign.IR |